پیامی به مناسبت پانزدهم مهرماه، « روز روستا»
دکتر اسماعیل شهبازی
استادگروه آبادانی روستاها، پارک علمی و تحقیقاتی،
دانشگاه شهید بهشتی، پردیس یک، زیرابِ سوادکوه، روستای کَنیج کلا، مهر ماه 1394
ایکاش امروزه هم اُرگانی به نام وزارت کشاوزری و عمران روستائی و یا، نهادی با عنوان جهادسازندگی وجود می داشت تا هر از گاه در طول سال برای آگاهی عامه مردم از رسانه ها ، نامی از روستا و روستائیان و در پیِ آن، از فرهنگ و معارف و عمران و آبادانی و رونق زندگی در روستاها برده می شد.
تا بلکه از این طریق، به همگان یادآوری می شد که روستا همواره منشأ سازندگی وآبادانی و ملجأ تدارک نیروی انسانی و تأمین آذوقه و امنیّت و نگهبانی از سرزمین در تمام طول تاریخ برای جامعه بزرگ بوده و می باشد.
و بلکه از این طریق به هزاران مقام صدرنشین، و وزیر و وکیل و رئیس و قائم مقام و معاون و نایب رئیس و روحانی و استاد و تیمسار و سردار و هنرمند و قهرمان ملی و منطقه ای بین المللی و ... یادآوری می شد که زاده روستا و یا روستائی تبارند و از این روی، مدیون ابدی به روستای موطنشان می باشند.
و باز هم بلکه، روستازادگان و روستائی تبارانِ به شکرخدا «صاحب نام و مقام» درمی یافتند که اگرچه زندگی در شهرها و کلان شهرها را برگزیده اند و اینک نه خودشان و نه اهل خانوارشان هیچ یک، دیگر در روستا زندگی نمی کنند، ولی به سبب خونی که در رگهایشان جریان دارد و به تَبَع احساسات و عواطفی که بر پندار و کردارشان مستولی است، نمی توانند نسبت به سرنوشت روستاهای خود نه بی تفاوت و نه بی قید باشند. که اگر چنین باشد، ریشه های فرهنگ خانوادگی شان خشکیده و ای بسا سوخته باشد. که البته سوابق تاریخی این چنین خشکیدگی را در بین ابناء بشر به ندرت به یاد می آورد ـ چه آنکه ریشه های فرهنگ بومی در طول زمان کم رنگ و ضعیف می شوند ولیکن هرگز از کُنج دل صاحبان خود زدوده نمی شوند!
با این امید و دلخوشی است که از همگان و به ویژه از روستازادگان و روستائی تباران دانشمند و دیگر نخبگان و خبرگان و «صاحبان نام و مقام» که به هر نحو و به هر واسطه سببی یا نسبی ریشه در روستا داشته و دارند، برای حفظ موجودیّت روستا و به منظور تحکیم استقرار روستانشینان و تداوم اشتغال تولیدی آنان در کشاورزی و صنایع وابسته به کشاورزی، و در مجموع به منظور تأمین رونق اقتصادی و تثبیت آرامش و آسایش زندگی در روستاها، موطن خویش را یاری رسان باشند. و این خواسته هم به مثابه توقع مادر از فرزند، انتظاری گزاف نیست!
و سرانجام بلکه:
ـ تاریخچه فرهنگ اصیل و چند هزارساله روستائی مان، مشتمل بر اصول و موازین و پیشینه اخلاقیّات و ادبیّات و هنر و آداب و رسوم و سننِ فرهنگی مان به تدریج رنگ نبازد و زایل نشود و به کلّی محو نگردد،
ـ الگوهای دیرینه اقتصاد مقاومتی در جریان تولید و زندگی در روستاهای مان بیش از این از میدان دید سیاستگزاران و برنامه ریزانِ ملی و منطقه ای مکتوم نماند،
ـ گنجینه های ارزشمندِ مهارت ها و دانش های بومیِ روستائی در فرایند بهربرداری از منابع تولید در نظامِ کشاورزیِ متعارف و متداول در اقالیم و مناطق و نواحیِ «آب و هوائی» سرزمینمان، بیش از این مورد بی التفاتی کارشناسان و متخصّصانِ واردکننده فناوری های نوین و روزآور قرار نگیرد، و
ـ آموخته های مولّدان روستائی و تجربیّاتِ کسب شده ایشان در طول زمان در فرایند برنامه ریزی برای توسعه کشاورزی و عمران روستائی و نیز، استفاده ازآنها برای بومی سازی فناوری های نوین، بیش از این مورد بی مهری مدیران و مجریان و برنامه ریزان و سیاست گزاران ملی و منطقه ای قرار نگیرد. و در پایان،
ـ با تعطیل شدن مدارس روستائی به سبب نرسیدنِ تعداد دانش آموزانِ داوطلب به«حدِّ نصابِ» قانونی، روستاهای مان تحلیل و تخلیه نشوند و نام و نشان آن ها به تدریج از نقشه های جغرافیا حذف نگردد.
به امید توسعه متوازن و جامع کشور برای عمران و آبادانی و رونق اشتغال و زندگی در هزاران روستای سرزمین مان به عنوان کانون های تولید پایدار. (12/7/1394)