گفت و گوی مشروح جماران با پدر علم ترویج کشاورزی به بهانه روز ملی روستا


اقتصادمقاومتی با اقتصادروستایی آغاز می شود/ واردات حاصل ترک کشاورزی است
گفت و گوی مشروح جماران با پدر علم ترویج کشاورزی به بهانه روز ملی روستا؛
کد خبر: 103749 | تاریخ خبر: 15/07/1394
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

AWT IMAGE

 
استاد گروه آبادانی روستاهای دانشگاه شهید بهشتی بر این باور است که توسعه پایدار کشور با رونق تولید و آبادانی روستاها شروع می شود. اما متأسفانه روندی که  توسط مسئولان و مردم در سال های اخیر شروع شده و شدت پیدا کرده باعث شده است که نه تنها توجه چندانی به رونق روستاهای کشور نشود، بلکه بی مهری ها و گاهی مدیریت های ناصحیح تشدید کننده مشکلات روستائیان کشور شده است. این مشکلات باعث به وجود آمدن نگرانی های در زمینه خالی شدن روستاها و از بین رفتن خرده فرهنگ هایی که در آنها وجود دارد، شده است.
دکتر اسماعیل شهبازی در گفت و گو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، به مناسبت 15 مهر ماه روز ملی روستا، در مورد خالی شدن روستاهای کشور با یادآوری آماری که دی ماه سال گذشته توسط وزیر کشور ارائه شد، اظهار کرد: در همایشی که 15 دی ماه سال گذشته برگزار شد، عبدالرضا رحمانی فضلی اعلام کرد که حدود 33 هزار روستا خالی از سکنه شده و نزدیک به 10 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی بلاتکلیف مانده است. البته خیلی افراد این مطلب را می دانستند، اما چون از زبان وزیر کشور شنیده شد همه فکر کردند که توجهی به این قضیه می شود، اما متأسفانه به ظاهر هیچ پیگیری نشد و هیچ کس توجهی به این مسأله نکرد.
برج های نگهبانی سرزمین
پدر علم ترویج کشاورزی با ابراز نگرانی از خالی شدن روستاهای کشور، در  مورد علت این نگرانی، توضیح داد: ما روستاها را حافظ و نگهبان سرزمین می دانیم. یعنی چون حدود 100 هزار روستا و مزرعه ای که ما در کشور داریم، کانون تولید و جایی است که منابع تولید ما از قبیل آب، خاک، مرتع، جنگل و امثال اینها در آنجا مجتمع هستند، مورد توجه ما است و باید از آنها نگهداری کنیم. اگر ما از آنها غافل شویم یعنی از سرزمینمان که این همه به آن علاقه مندیم و به خاطر آن خون داده و می دهیم، گذشته ایم. پس ما روستاها را دوست داریم چون در حکم برج های نگهبانی کل سرزمین ما هستند.
وی با تأکید بر اینکه روستاها و مزارع کانون های ارزشمند تولید هستند، افزود: وقتی روستاها تخلیه می شوند و کسی در آنها نیست، نه تنها آب، خاک، مرتع، جنگل، آبخیز و آبخوان و سایر منابع تولید از بین می روند که حتی حیات وحش نیز به تدریج دچار کاهش و زوال می شود، چه آنکه محیط زیست کلیه موجودات زنده به انقراض می گراید و این در حالی است که روستاهای خالی از سکنه ما ممکن است محلی برای تجمع جغدان انسان نمایی شود که همیشه سرزمین ما را تهدید کرده و می کنند. این گونه تهدیدها در عصر و زمانی ممکن است چشم پلید خارجی باشد، ولی متأسفانه در وقت هایی دیگر توسط کسانی است که از محل های خالی روستاها به عنوان مخفیگاهی برای قاچاقچی گری و سایر تبهکاری های خود سوء استفاده می کنند.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به سؤالی در مورد تأثیر حضور روستائیان در روستاهای خود در نگهداری و حفاظت از حیات وحش تأکید کرد: حیات وحش در کنار زندگی سرزنده و شاداب ما می تواند شاداب زندگی کند. وقتی زندگی سرزنده و شاداب روستائیان در روستا از بین برود، به علت اینکه آبادانی از بین رفته، حیات وحش نیز به تدریج در سرزمین زنده روستا از بین می رود. یعنی اگر آب و خاکی زنده و علفزار، سبزه زار، باغ، باغچه، مزرعه و مرتعی وجود دارد به علت وجود انسان های روستایی مولد به وجود می آیند و باقی می مانند و  وقتی که انسانی برای تولید و نگهداری بهره برداری از آنها در آنجا وجود نداشته باشد، آنها نیز در معرض  انقراض هستند. به دلیل اینکه روستا مرده است.
وی همچنین در مورد اینکه گفته می شود یکی از عوامل از بین برنده حیات وحش انسان است، توضیح داد: اجازه بدهید بگوییم کدام انسان؟ ممکن است انسان های هجوم گر برای تغییر کاربری ازلی محیط زیست موجودات زنده و یا شکارچیانی باشند که خارج از تمام ضوابط برای قلع و قمع تمام موجودات زنده اقدام کنند، اما روستائیان ما همیشه حافظ حیات وحش بوده اند. وقتی صحبت از حیات وحش می کنیم در واقع منظورمان هزاران موجودی است که از تک یاختگان و کوچک ترین حشرات و حیوانات گرفته تا بزرگ ترین آنها که در محیط زیست زندگی می کنند. اینها همه با هم محیط زیست برای زندگی می خواهند و در جایی که انسان دارد از زمین، آب، جنگل و مرتع و سایر منابع خدادادی بهره برداری و مراقبت می کند، آنها نیز می توانند به زندگی خودشان ادامه بدهند.
هر روستا یک کانون تولید
شهبازی همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد تأثیر خالی شدن روستاها بر اقتصاد ملی تأکید کرد: وقتی می گوییم 100 هزار روستا و مزرعه داریم، یعنی 100 هزار نقطه یا کانون تولید داریم. تولیدی که کمترین فشار را به جامعه و دولت وارد می کند. روستائیان کسانی هستند که تولید می کنند و توقع وام های نجومی کم بهره و داراز مدت از دولت ندارند. تولیدکنندگانی هستند که کمترین ارزبری را دارند. یعنی در شرایط سخت اقتصادی دیروز و امروز و شاید هم فردای کشور، هزینه کارهایی که انجام می دهند مستلزم وجود دلار، یورو، پوند و ین نیست. آنها با حداقل امکانات و با استفاده از امکانات خودشان کار می کنند – چه امروز که صلح برقرار است و چه دیروز که 8 سال در میان و یا در جوار دفاع مقدس بودند – در هر حالت، آنها بر مبنای روش های بومگرایانه خود کار کرده و می کنند. این هم به این مفهوم نیست که از تکنولوژی های جدید استفاده نکرده باشند. استفاده کرده اند، ولی اطلاعات و فناوری ها و در مجموع، معلومات نوین خود را با شرایط موجود در روستاهای خودشان تطبیق داده و هماهنگ و همسان کرده و می کنند و کمترین توقع از حکومت برای تدام استقرار و تولدی و اشتغال در روستا را دارند.
وقتی آموزش و پرورش مدارس روستاها را تعطیل می کند
وی قطع شدن خدمات دولتی از جمله خدمات فرهنگی و آموزشی که جزو وظایف اصلی مسئولان اجرایی کشور در قبال روستائیان است را دلیل اصلی خالی شدن روستاها دانست و تصریح کرد:هر خانواده ای که در روستا زندگی می کند بالأخره بچه دارد. الآن چند سالی است که آموزش و پرورش وقتی تعداد بچه هایی که در یک کلاس حضور پیدا می کنند از حد نصاب مشخصی پایین تر می رود، آن کلاس را تعطیل می کند. به طور مثال اگر از 15 نفر کمتر باشد می گویند که صرف نمی کند ما کلاس برگزار کنیم. نتیجه این شده که در خیلی از روستاها الآن مدارس خالی و گاهی تبدیل به انبار شده است و یا حتی برخی نیز به فروش رسیده اند.
چهره ماندگار کشاورزی ادامه داد: شنیده ام که بعضی از مدارس روستاها را برای فروش به مزایده گذاشته اند. اینها مدارسی است که یا خود دولت ساخته و یا خیرین مدرسه ساز در طول تاریخ ساخته اند. شاید آنها را می فروشند تا از پولش برای مقاصد دیگر آموزش و پرورش استفاده کنند. به همین ترتیب درمانگاه، اداره پست، شرکت تعاونی و سایر زیر ساخت های بنیانی روستاها را در نظر بگیرید. تأسیساتی از قبیل آب، برق، گاز و تلفن که دولت ها به خصوص توسط جهاد سازندگی سابق در طول زمان برای استفاده روستائیان درست کرده، یکی یکی در حال خراب و تعطیل شدن است؛ و کسی هم به دنبال تعمیر آنها نیست.
وی با ابراز نگرانی از روند رو به رشد خشکسالی ها خاطر نشان کرد: در بعضی جاها خوشبختانه دولت کمک هایی در این زمینه می کند و با تانکر برای آنها آب می برند ولی به هر حال بخش زیادی از روستاهای کشور ما با مشکل شدید کم آبی – حتی برای مصارف خانگی – مواجه هستند و احتیاج دارند که خیلی مورد مراقبت قرار بگیرند. در موارد روستائیان گاهی آب آشامیدنی هم ندارند، در حالی که برای هزاران سال از حقابه طبیعی زیست بوم خود بهره مند بوده اند و متأسفانه امروزه از آن حقابه طبیعی محروم شده اند!
هیچ مسئولی برای توسعه روستایی نداریم
شهبازی همچنین در مورد وضعیت دیگر زیر ساخت های روستایی کشور، گفت: جهاد سازندگی در سال های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کلی جاده های روستایی ساخته که این جاده ها باید مرمت و نگهداری شوند، درست از آنها استفاده شود و توسعه پیدا کنند. اما متأسفانه هیچ مسئول قانونی مستقیم، مستقل و مقتدری برای توسعه روستایی در کشور نداریم. یعنی مسئولی که زندگی روستایی و رونق اشتغال و کار تولید در روستاها را در کنار هم ببیند و برای تداوم و استحکام پایدار آن مسئولانه بکوشد، نداریم.
شرایط زندگی در روستاها روز به روز سخت تر می شود
وی با بیان اینکه شرایط زندگی در روستا روز به روز سخت تر می شود،ادامه داد: ضمن اینکه ما همواره از روستا یک سرریز جمعیت داریم. یعنی با توجه به اینکه مکانیزاسیون کشاورزی روز به روز در حال توسعه است به تبع آن، نیرو بر بودن کشاورزی کمتر و خیلی از کارهای آن به وسیله ماشین انجام می شود. این مازاد نیروی انسانی باید در همان روستا برای صنایع تبدیلی، صنایع جنبی کشاورزی، صنایع دستی و دیگر فعالیت های مرتبط و منشعب از زندگی روستایی به خدمت گرفته شوند.
پدر علم ترویج کشاورزی با بیان اینکه ما باید فعالیت های صنعتی، صنایع کوچک وصنایع دستی روستا را رونق بدهیم، اظهار کرد: هیچ کاری در این زمینه ها نشده و یا اگر شده بسیار ابتدایی و کم اهمیت و پیش پا افتاده بوده است. دولت هیچ وقت نباید فکر کند که اینها کارهایی است که بخش خصوصی باید انجام دهد. بخش خصوصی برای شرایط اقتصادی و اجتماعی عادی در کشور است. حال آنکه امروز روستاهای ما در شرایط غیر عادی قرار دارند و می توان گفت که همه در معرض انحلال و اضمحلال هستند.
مولّدین ما مناطق تولیدی را تخلیه می کنند
وی ضمن تأکید بر خودکفا بودن روستائیان کشور در تأمین نیازهای اولیه زندگی، تصریح کرد: این خیلی مهم است که حدود 30 درصد از جمعیت کشور برای خودشان تولید و مصرف کنند و سربار جامعه بزرگ نشوند. الآن روستائیان دارند سربار جامعه بزرگ می شوند. یعنی مولدین ما دارند مناطق تولیدی را تخلیه و به شهرها مهاجرت و یا اینکه شغلشان را عوض می کنند. در این صورت سربار جمعیت می شوند و دولت باید آنها را هم از جهت شغل، هم از جهت اجتماعی و رفاهی تأمین کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد مشکلات فرهنگی خالی شدن روستاها و مهاجرت روستائیان به شهرها، به مشکلاتی که زندگی شهری برای روستائیان به وجود می آورد اشاره کرد و گفت: این افراد که زمانی خودشان در کمال آرامش کار تولیدی انجام می دادند وقتی به شهرها می آیند غالبا مجبور به حاشیه نشینی می شوند. از طرف دیگر وقتی خرده فرهنگ های کشور با هم مختلط شده و فرهنگ های مختلف با هم جمع شوند، باعث مشکلات اجتماعی فراوان برای این افراد و جامعه می شود. از قوه قضائیه سؤال کنید که چند درصد از شاکیان و متشاکیان دارای پرونده در دادگستری ها ماهیت روستایی دارند؟ بعد متوجه آسیب ها و گرفتاری های مهاجرت روستائیان به شهرها می شوید.
محو آثار زندگی روستایی
وی در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از نحوه مدیریت روستاهای کشور، خاطر نشان کرد: وقتی ما شهری ها به عنوان روشنگران، روشن فکران، مهندسان یا آبادگران به روستاها می رویم، باید اعتراف کنیم که به عنوان یک شهری، روستا و فرهنگ روستایی را نمی شناسیم و به حقوق آنها، از جمله «حقوق ارتفاقی» روستائیان به خصوص در فرایند فعالیت های کشاورزی آگاهی نداریم. بنابر این هر چیزی را به میل خودمان و بر مبنای آن چیزی که در شهر یاد گرفته ایم، درست می کنیم. به تبعیت از بخش نامه ها و دستور العمل های خلق الساعه توسط مقامات اداری بالادستی، خیلی از دهیاری ها همان مقرراتی را که شهرداری ها برای مردم ساکن در شهرها و کلان شهرها و حتی تهران وضع کرده اند،در نظر می گیرند و اجرا می کنند.
وی افزود: حتی برای طراحی خانه های روستایی مقتضیات زندگی در روستا را در نظر نمی گیرند. بنابر این با شیوه های مدیریت شهری از جمله فروش تراکم، بلند مرتبه سازی و امتیازاتی که به عنوان اعطای وام به متقاضیان مربوط داده می شود، یواش یواش آثار زندگی روستایی محو شده و می شود – به طور مثال نگهداری چند رأس دام کوچک و بزرگ و پرورش طیور و زنبور عسل و کرم ابریشم و دیگر فعالیت های ذاتا روستایی از این قبیل در محوطه خانه روستایی، کارهایی عجیب و غریب،غیر بهداشت و قرون وسطایی می نمایاند – به ویژه اگر خانوارهای روستایی در یک محل، به تازگی دارای همسایه جدیدی از کلان شهرها شده باشند که می خواهد همه چیز روستا مانند محلات کلان شهرش شود.
از بین رفتن ریشه های فرهنگی اصیل با مهاجرت به شهرها
وی با تأکید بر اینکه مهاجرت روستائیان به شهرها باعث اختلاط فرهنگی و در نتیجه هرج و مرج ارتباطی و رفتاری می شود، گفت: در این صورت ریشه های فرهنگی اصیل افراد از بین می رود و اصالت اولیه خودشان را به تدریج از دست می دهند. در این صورت، کل فرهنگ ما مخلوطی از خرده فرهنگ ها می شود. به اضافه اینکه تهاجم فرهنگی وجود دارد و آثار فرهنگ غربی مرتب بر آن ها تزریق می شود.
وی ادامه داد: روستائیان ما متأسفانه برای اینکه خودشان را همرنگ جوامع شهری نشان بدهند، گهگاه اصرار دارند بر اینکه خیلی از این فرهنگ های تحمیلی محیط شهری را برای بچه ها و خانواده های خود بپذیرند تا لفظ «دهاتی» به آنها اطلاق نشود. ما داریم تلاش می کنیم که ثابت کنیم دهاتی بودن افتخار است. همچنان که رئیس جمهور نیز در مراسمی به مناسبت «روز روستا» به روستایی بودن خود افتخار کرد. به دلیل اینکه روستایی یا دهاتی بودن به معنای اصالت عمل، خودکفایی و زندگی کردن روی پای خود است. از این روی، شخص مولد روستایی – حتی افضل تر از دیگر مولدان – ارزشمند و قابل احترام است. زیرا روستایی ما در دامان طبیعت اغلب ناسازگار و گهگاه خشن، به کار تولید اشتغال دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اعلام اینکه ما از نظر کادر علمی و دانشگاهی برای توسعه روستایی هیچ چیز کم نداریم، تصریح کرد:رشته ها و گرایش ها،مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد،دکترا و حتی فوق دکترا در خیلی از دانشگاه های ما پایه گذاری شده و اغلب مشغول پرورش نیروی انسانی متخصص در رده های مختلف هستند؛ اما باید از آنها استفاده کرد. به تدریج باید شوراهای روستایی و دهیاران ما از کسانی باشند که علم آموختگان این رشته ها باشند تا بتوانند روستاها را آباد و پر رونق نگه دارند.
نادیده گرفتن معماری روستایی
وی تأکید کرد: البته مهندس هایی که مدنظر ما برای آبادانی روستاها هستند باید ضمن داشتن تحصیلات دانشگاهی در رشته های مربوط، اصالت روستایی نیز داشته باشند. روی کار آمدن مهندس هایی که اصالت روستایی ندارند، برای بازسازی روستاها، باعث می شود که آنها معماری روستایی را نادیده گرفته و بر اساس مدهای مهندسی شهری، روستاها را طراحی کنند. آنها نسبت به مسائل ویژه در روستاها نه تنها آگاهی و آشنایی ندارند که گاهی نظرات مخالف با اصول و موازین متعارف با کار و زندگی روستایی نیز دارند. به طور مثال در مواقعی که طراحی و نقشه کشی می کنند، انبار نهاده ها و محصولات و علوفه و یا سایر جایگاه های ضروری برای زندگی روستایی را در نظر نمی گیرند. چه آنکه شاید علی الاصول با «حقوق ارتفاقی» روستائیان در مزارع و مراتع حریم روستا نا آشنا باشند!
انتقاد از بلند مرتبه سازی در روستاها
وی ضمن ابراز نگرانی از تبدیل شدن روستاها به شهرهای کوچک، گفت: مدیران روستایی فعلی دارند یک زندگی شهری در روستاها می سازند. به خصوص متأسفانه منابع مالی کشور را دارند به کسانی که بلند مرتبه سازی کنند، بهتر وام می دهند. بنابر این ما امروزه می توانیم شاهد بالا رفتن ساختمان های 3 و حتی 4 طبقه در روستاها باشیم.
شهبازی گرفتاری دیگر زندگی روستایی را هجوم شهرنشینان به روستاهای کشور به خصوص در مناطق شمالی برای ساختن ویلا و «خانه های دوم» افراد شهری عنوان کرد و ادامه داد: یعنی یک فرهنگ کاملا بیگانه در حال ورود به روستاهای ما و القای آداب، رسوم و رفتارهای گاهی غرب گرایانه خود به اعضای جوامعی هستند که در روستاهای آبا و اجدادی خود مانده و مشغول کار تولیدی هستند.
انتقاد از سیاسی شدن مدیریت روستاها
وی مدیریت روستایی کشور را ضعیف ارزیابی و تأکید کرد: طرح هایی که برای توسعه روستا تعیین می شود باید بر اساس حقوق مردم روستا باشد. یعنی در گذشته نظام کدخدایی و معتمدین محلی بر روستاهای ما حاکم بود و آنها با تسلط کافی بر امور روستائیان و «حقوق ارتفاقی» ایشان از جمله حق عبور آب، حق عبور دام، عبور چوپان، زارع همجوار، میراب، آبیار و دیگر موارد به راحتی مشکلات را برطرف می کردند. اما حالا در مواردی افراد جوانی برای شوراهای روستایی انتخاب می شوند که بر این حقوق و دیگر حقوق روستائیان اعتقاد و یا تسلط کافی ندارند و باعث گرفتاری و گاهی جنجال برای روستائیان شده و می شوند..
وی با انتقاد از گره زدن انتخابات شوراهای روستا و ریاست جمهوری، تصریح کرد: هر وقت انتخابات ریاست جمهوری باشد، انتخابات شوراها نیز همان زمان برگزار می شود. البته در مورد شورای بخش، شهر و استان این رویه شاید بدون اشکالی باشد. اما شورای روستاهای کوچک و کم جمعیت، نمی تواند تابع تغییر و تحولات سیاسی جناح ها و جریان های رایج این دوره ها باشد. این درست نیست. الآن این روش که در روستاها اساس کدخدایی و کدخدامنشی برای حل و فصل مسائل و مشکلاتِ مردم داشته باشیم تا افراد معتمد ریش سفید و گیس سفید بدون اعمال زور مسائل را حل کنند، از بین رفته است. بنابر این هر مشکلی به وجود می آید، دادگاه و در بهترین شرایط، شورای حل اختلاف ورود پیدا می کند که در هر صورت می تواند فارغ از روال های کدخدامنشانه باشد.
پدر علم ترویج کشاورزی ضمن طرح این سؤال که تغییر کاربری های روستایی را چه کسی انجام می دهد؟ افزود: کسانی که الآن مسئولیت مدیریت روستاها را به عهده دارند، متأسفانه مبدأ صدور اجازه تغییر کاربری و فروش قطعات زمین برای ساختمان و ویلا سازی هستند و به این ترتیب، این گرفتاری ها روز به روز بیشتر می شود. شاید علت اصلی این است که روستاهای ما صاحب ندارد. این صاحب حتما باید یک ارگان یا نهاد قانونی و یا مسئول دولتی باشد و قانون نیز پشتیبان آن باشد.
اساس اقتصاد مقاومتی با اقتصاد روستایی آغاز می شود
وی ضمن تأکید بر اینکه اساس اقتصاد مقاومتی با اقتصاد روستایی آغاز می شود، توضیح داد: در طول هزاران سال این روستائیان بودند که فعالیت های تولیدی کشور را اداره کرده اند. یعنی در گذشته وارداتی نبود و هرچه مردم می خواستند بخورند در زمین خود در ایران تولید می شد. فرهنگ روستایی ما حکم می کرد تا قطره قطره آبی که در هر کجای سرزمین جمع می شود برای آبیاری وجب به وجب مزارع ما مصرف تا گندم تولید شود. آن قطره قطره آب ها که حقابه ازلی روستاها و روستائیان بودند با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق – با مجوز و بی مجوز – در حریم قنوات و کاریزها و همچنین پس از احداث سدهای بزرگ و کوچک و ایجاد شبکه های آبرسانی به کلان شهرها و شهرها و شهرک های نوظهور، جملگی از بین رفتند.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به سؤالی در مورد دلگرمی هایی که دولت می تواند برای ماندن روستائیان در روستاهای خود به آنها بدهد، اظهار کرد: به نظر من «توجه»، مهم ترین دلگرمی است. در کشور ما یک هنر پیشه، یک ورزشکار و یا کسی که کار فوق العاده ای انجام می دهد، چقدر مورد تشویق قرار می گیرد؟ حق هم دارند و این تشویق ها خیلی خوب است. ولی کشاورز یا زارعی که به طور مثال تا الآن از یک هکتار زمین خود 2 تا 3 تن گندم برداشت می کرده و حالا با اعمال چیزهایی که یاد گرفته و دانشی که به کار برده، 6 تن برداشت می کند و محصول خود را به طور مثال 2 برابر کرده، چرا مورد تشویق قرار نمی گیرد؟ چرا از جهت ملزومات ادامه کار مورد حمایت قرار نمی گیرد؟ چرا اسباب رفاه اجتماعی برای او کم است و یا قابل دسترس نیست؟ چرا وقتی جاده آنها خراب می شود، آب آنها قطع می شود، لوله های آنها فرسوده می شود، ترمیم نمی شود و کسی به یاری آنها نمی شتابد و مأموران و مسئولان دولتی نیز مرتب آنها را به خودیاری همیاری حکم می کنند؟
نابود کردن کشاورزی
وی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سؤالی در خصوص تأثیر واردات محصولات کشاورزی بر تشدید مشکلات روستائیان کشور، اظهار کرد: تحت تأثیر عوامل مختلفی مثل هزینه های بالای تولید در بخش کشاورزی، یواش یواش کشاورزان تصمیم می گیرند که زمین خود را بفروشند. آن دلالی که زمین را می خرد یا واسطه خرید و فروش است، موجبات تغییر کاربری را نیز فراهم می کند. برای تحقق این مطلب، پول خوبی هم به زارع می دهند و او هم می گوید این پول را به بانک می گذارم و بهره یا سودی که دارم از بانک می گیرم 2 یا حتی 3 برابر سود محصولی است که من می خواهم برای آن زحمت بکشم. متأسفانه این راه ناصواب کم کم دارد متداول می شود و هر از گاه انجام می گیرد و شیوع پیدا می کند!
ترک کشاورزی نتیجه نهایی واردات بی رویه
وی بی رونق شدن کشاورزی را مهم ترین آسیبِ واردات بی رویه محصولات کشاورزی دانست و خاطر نشان کرد: به طور مثال در زمین های شمال کشور طی چند سال اخیر مرحله به مرحله این کار را صورت گرفت. مدتی زمین شالی را به باغ پرتغال تبدیل کردند و مرکبات می کاشتند. چند سال به این ترتیب پیش رفت. مدتی دانه های روغنی می کاشتند. با مشکل دانه های روغنی مواجه شدند. مرکبات و دانه های روغنی را دولت با قیمت تضمینی می خرد؛ ولی پول آن را دیر پرداخت می کند و قیمت ارزان به آنها می دهد. البته در برخی موارد نیز مرکبات را به موقع جمع آوری نمی کنند و مشتری برای آن نمی آید و خراب می شود. چند سال است شروع به کاشت درخت کیوی کردند. زمینی که در آن برنج می کاشتند حالا کیوی می کارند و کیوی هم صادر می شود.
شهبازی ادامه داد: البته با توجه به اینکه کیوی بیشتر یک محصول صادراتی است و از آنجا که مشکلاتی نیز برای صادرات کیوری وجود دارد، کشاورزان دارند به این نتیجه می رسند که بهترین راه حل همین است که اراضی خود را بفروشند و باعث تغییر کاربری ها شوند. بعضی وقت ها اگر وضع مالی آنها خوب باشد، خودشان تغییر کاربری می دهند و بعضی وقت ها به کسانی که بساز و بفروش هستند و از جاهای دیگر می آیند، می فروشند. یعنی وقتی که ما محصول تولیدی خودمان را نمی خریم و از خارج وارد می کنیم، عکس العمل مردم در طول زمان ترک کشاورزی است.
توسعه روستایی برای موفقیت 30 سال زمان نیاز دارد
وی ضمن بیان اینکه برنامه جامع توسعه روستایی برای موفقیت، دست کم به 30 سال وقت نیاز دارد، تصریح کرد: به دلیل اینکه خرابی ها خیلی زیاد است و در عین حال باید تغییراتی ساختاری در راهبردها و رهیافت ها و روش های کار توسعه و همچنین مدیریت آن به وجود بیاید و این مقدمات نیز جملگی مستلزم پژوهش، آموزش و ترویج در جامعه است. بنابر این هر طرح، برنامه و پروژه ای که بخواهد انجام گیرد و مراحل چندگانه ارزشیابی را طی کند، حدُِاقل 30 سال زمان نیاز دارد.  بنابر این مدیرانی نمی توانند بر سر کار بیایند که برای کاری که هر روز می کنند،بلافاصله یک کلنگ زنی یا یک رونمایی داشته باشند. اینها به درد کار توسعه روستایی ما نمی خورند.
پدر علم ترویج کشاورزی با انتقاد از مدیرانی که فکر می کنند پول حلّال مشکلات است، اظهار کرد: اکثر مدیرانی که حتی در کارهای جنبی توسعه روستایی در رأس کار قرار می گیرند، فکر می کنند پول مشکل گشا و حلال مشکلات است. این بزرگ ترین اشتباهی است که آنها می کنند. پول چاره ساز و مشکل گشا است ولی برای خرج کردن آن باید فکر باز، نظریه و جهان بینی داشت و تدبیر کرد و راه و روش های تازه اندیشید تا طرح، پروژه و برنامه های مناسبی پی ریزی شود و بتوان برای اجراء و ارزشیابی آنها اقدام کرد.
انتهای پیام /*




CAPTCHA
دفعات مشاهده: 11416 بار   |   دفعات چاپ: 1290 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر